آشنایی با مسئول مددکاری اجتماعی بیمارستان آیت اله کاشانی اصفهان
در ادامه مبحث شناسایی و معرفی فعالان و پیشکسوتان حوزه مددکاری اجتماعی استان اصفهان، مصاحبه ای با سرکار خانم پروین یوسفیان در حوزه مددکاری اجتماعی بیمارستان ترتیب داده شد که مشروح آن به شرح ذیل می باشد:
ضمن سلام و عرض ادب و احترام، لطفا به اختصار خودتان را معرفی بفرمایید. از چه سالی وارد حوزه مددکاری اجتماعی شدید و در کدام سازمان یا سازمان ها فعالیت داشته اید؟
پروین یوسفیان هستم، مددکار بیمارستان آیت اله کاشانی، از سال ۱۳۷۴ فعالیت حرفه ای خود را در بیمارستان شروع کردم. سال ۱۳۶۷ وارد دانشگاه و سال ۱۳۷۱ فارغ التحصیل شدم. طرح خود را در اداره بهزیستی شهرستان زرین شهر تمام کردم. یکسال فعالیتی انجام ندادم و سال ۱۳۷۴ شروع بکار در بیمارستان آیت اله کاشانی کردم. از سال ۷۴ تا سال ۹۲ مددکار بودم و از سال ۱۳۹۲ به بعد مسئول مددکاری بیمارستان آیت اله کاشانی شدم. تقریباً حدود ۲ سال بهزیستی و ۲۱ سال هم در بیمارستان مشغول بکار هستم.
شما مددکاری اجتماعی را چگونه تعریف می کنید؟ یه به نظر شما و با لحاظ نمودن کسوت شما در عرصه مددکاری اجتماعی، این حرفه تخصصی را چگونه باید تعریف کرد؟
طبق کار عملی و تجربه ام، مددکاری اجتماعی یک رابطه حرفه ای و تنگاتنگی بین مددکار و مددجوست تا رضایت حداکثری جلب شود، مددکار با توجه به اوضاع و شرایط و امکانات باید مددجو را شناسایی کند مثلاً در مورد بیمارستان از بدو ورود باید بیمار مشکل دار شناسایی شود و بررسی شود و با توجه به امکانات و اوضاع و شرایط راه حل برای رفع مشکل مددجو بکار گرفته شود. اکثر مراجعین این بیمارستان مشکلات مالی دارند و تعدادی در حد مشاوره و راهنمایی مشکلات شان حل و فصل می شود. مثلاً مریضی که هزینه اش آزاد هست و بیمه ندارد، قبلاً ما راهنمایی و هدایت شان میکردیم به سمت اُرگان های بیمه کننده و دفاتر پست ولی اخیراً در بیمارستان تایپیست بیمارستان کار بیمه شدن افراد بی بضاعت را انجام می دهد، یعنی علاوه بر بیمه شدن بیمار حتی در مورد آنهایی که هزینه ناچیز بابت دریافت دفترچه را نیز ندارند از واحد مددکاری از طریق تنخواه هزینه ای اختصاص می دهیم. اخیراً تعداد مراجعین افزایش پیدا کرده اند و قبلاً به این حجم نبوده اند افراد پیر و سالخورده هستند یا افرادی که کارشان تکدی گری است یا کلاً بی خانمان هستند و کسی را ندارند، هر اتفاقی که برای آن ها می افتد از طریق اورژانس به بیمارستان ما ارجاع داده می شوند ما در بدو ورود به هر بخش آنها به واحد مددکاری اجتماعی اطلاع می دهند و پس از بررسی اگر شماره تلفن یا فامیل از آن ها پیدا کنیم و به خانواده هایشان اطلاع می دهیم و اگر در نهایت مراجعه نکردند همکاران را به درب منزل آن ها می فرستیم و اطلاع می دهیم که مراجعه کنند، حالا اگر شناسایی شوند خانواده های آنها سراغشان می آیند و اگر بی خانمان باشند و پیر باشند ما باید مجوز از دادگاه بگیریم که به مراکز شبانه روزی بهزیستی منتقل کنیم. در طول این سال ها چندین مورد اینگونه بوده اند و امسال تعداد زیادتری را شاهد بودیم. در مورد افراد جوان هم اوضاع به همین شکل هست، مثلاً جوانی که ضربه مغزی شود یا تشنج شدید داشته باشد قادر به گفتن مشخصات نباشد یا همکاری نکند مجبور هستیم همین روند را ادامه دهیم فقط به صورت موقت. اگر بیمار اعتیاد داشته باشد پس از مصاحبه فردی در صورت تمایل با مراکز ترک اعتیاد هماهنگ می کنیم که به آنجا منتقل شوند. در مورد هزینه ها هم بیماران مشکلات فراوانی دارند چون با بیمه هم هزینه آن ها بسیار زیاد می شود و برای ما مددکاران اجتماعی فقط امکان تخفیف تا سقف مشخص ۱۰ درصد هست و ما با کمیته امداد، با هلال احمر در خصوص مددجوی آن ها و همچنین با خیرین سطح شهر همکاری خوبی داریم که آن ها را معرفی می کنیم با صورت حساب به آن ارگان ها مراجعه کنند که آن ارگان ها هم با تحقیق و بررسی لازم و بازدید از منزل و هماهنگی تلفنی با من و رایزنی برای واحد مددکاری بیمارستان چک می فرستند. در هر حال هزینه ها را کمک می کنیم تا حل شود. در مورد مشکلات خانوادگی مشاوره انجام می دهیم و راهنمایی میکنیم و با بیماران تا حدی که بتوانیم همکاری می کنیم. طبق تجربه ۲۱ سال من اگر مددکاران اجتماعی بتوانند اعتماد همراه بیمار و خود بیمار را جلب کنند بهتر می توانیم مشکل را حل کنیم و اعتماد بیشتری می کنند و هر کاری که پیشنهاد بدهیم برای رفع مشکل انجام می دهند.
به نظر شما ارائه خدمات تخصصی به جامعه هدف سازمانی شما چگونه است؟ ارائه خدمات در حالت فعلی کفایت می کند یا به جهت ارتقا سطوح کمی و کیفی ارائه خدمات تخصصی در ابعاد مختلف نیاز به بازنگری اساسی وجود دارد؟
در جامعه کوچک بیمارستانی ما روال کار ما بدین صورت است که هر روز به بخش های مختلف بیمارستان باید سرکشی کنیم و وضعیت بیماران را بررسی کنیم پیگیری کنیم و تا حد امکان تلاش می کنیم بیمار با رضایت نه صد در صد بلکه نسبی از بیمارستان خارج شود. اگر این کار توسط مددکار صورت نگیرد و بیمار راهنمایی نشود بیمار دچار سرگردانی میشود و کارهای اولیه را برای حل مشکل او به تعویق می افتد . هیچ چیزی در هیچ جایی کامل نیست به نظر من فعلا اوضاع خوب است و رئیس بیمارستان با مددکار رابطه و همکاری خوبی دارد و دست مددکار را باز می گذارد و خود مددکار براساس احساس مسئولیت کار خود را انجام می دهیم. به نظر من اگر برای واحد مددکاری جهت بازدید از منزل بیماران مشکل دارشرایط فراهم شود و یک ماشین و راننده در اختیار مددکار گذاشته شود که هر موقع نیاز بود مددکار بازدید از منزل انجام دهد نه اینکه از واحد نگهبانی خواسته شود بازدید از منزل صورت بگیرد. در بحث مددکاری اجتماعی بازدید از منزل بسیار حائز اهمیت است. خوشبختانه ما ارتباط تنگاتنگی با خیرین داریم و برای بیماران ام اس بیمارستان که هزینه های درمانی بسیار بالایی دارند از طریق خیرین کمک میگیریم. من مددکار ارتباط بسیار قوی با رئیس بیمارستان دارم و به نظر من اهمیت داده می شود.
وضعیت فعلی حوزه مددکاری اجتماعی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظر شما مددکاری اجتماعی در ایران در حال حاضر در چه موقعیتی واقع شده است؟
به نظر من حوزه مددکاری اجتماعی در ایران وسعت پیدا نکرده است و توجه کافی نمی شود، همانگونه که سایر رشته ها توجه می شود این رشته مظلوم مانده است. باید این رشته به جامعه ایران شناسانده شود و باید مطرح شود که مانند سایر کشورها که برای حل مشکلات خانواده ها، مددکار اجتماعی هم لحاظ شود. البته در سازمان بهزیستی به مددکار اجتماعی توجه بیشتری داده می شود ولی می توان از طریق فعالیت خود مددکاران اجتماعی منجر به گسترش و جا انداختن این رشته شد. مددکاری اجتماعی در کل شغل سختی هست چون با ارباب رجوع مدام در حال ارتباط است مخصوصا وقتی در جایگاهی باشی که مردم از شما انتظار حل مشکل خودشان را داشته باشند فشار روحی به مددکار اجتماعی وارد می شود، سختی کاری که به مددکار اجتماعی در بیمارستان تعلق می گیرد در حد پایین بیمارستان است! یکسری امتیازاتی مثل حق لباس را برای مددکاران اجتماعی نادیده میگیرند و در وزارت خانه تعریف نشده است و فقط به ما روپوش می دهند.
ضمن تشکر از وقتی که جهت شکل گیری این مصاحبه قائل شدید، صحبت های پایانی شما را می شنویم.
به نظر من مددکار اجتماعی باید در تیم پزشکی بیماران صعب العلاج شرکت کند به نظر من یک نیرو برای همکاری و هماهنگی با سایر بخش ها تخصیص داده شود . ولی آنطور که باید و شاید حقوق مددکاران اجتماعی را پرداخت نمی کنند. جهت بهبود مددکاری اجتماعی در بیمارستان اگر این امکان فراهم میشد که مددکاران می توانست بعد از ترخیص بیماران از بیمارستان مخصوصا بیمارانی که مریض های ثابت هستند را پیگیری بعد از ترخیص انجام گیرد بسیار مثمر ثمر واقع می شد به طور مثال بیماران ام اس برای بیمارستان ما دائمی هستند اگر این امکان پیگیری وضعیت بیمار بعد از ترخیص صورت می گرفت بسیار خوب بود. انتظار دارم که در وزارت بهداشت اهمیت بیشتری برای مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستان قائل شوند و از حاشیه خارج شود و در مرکزیت قرار گیرد.
مصاحبه و گردآوری: هُما صدری
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران